جادوی باور راهحل سریعی نبود، اما جلوتر از زمان خود بود. زمانی که کلود بریستول کتاب «جادوی باور» را نوشت، این کار را به این دلیل انجام داد که در مورد قدرت فکر و پیشنهاد متقاعد شده بود. ایده او نه فقط عجیب و غریب بود، بلکه یک راهحل سریع به شمار میآمد.
بریستول وقت گذاشت تا به مقصود خود دقیق فکر کرده و در مورد آن نیز تحقیق کند. به همین خاطر است که به کتاب اجازه میدهد تا از آزمون زمان جان سالم به در ببرد. نطفه ایده او در حالی که در سنگرهای جنگ جهانی اول بود به ذهنش رسید و اگرچه ممکن است سرعتی کمتر از بقیه داشته باشد، در زمان اقامتش در فرانسه، زمانی که پولی نداشت، تصمیم گرفت که به یک آدم ثروتمند تبدیل شود.
تصور او از ثروتمند شدن یک آرزو یا رؤیای گذرا نبود، بلکه چیزی کاملاً قدرتمندتر بود. این یک تصمیم و میل قدرتمند بود.
پس از تصمیمگیری، ذهن او و تمام قدرت فکریاش معطوف به دستیابی به آن بود. اگرچه این کار زمان بر بود، اما او معتقد بود که هر اقدامی (چه او و چه دیگران) به او کمک میکند تا هدف خود را محقق کند.